بعد یک سال

سلام و درود..

بعد از یک سال اومدم تو این وب...


شاید تصمیم گرفتم بعد ازکنکور تمام اتفاقایی که تو این یک سال برام افتاد رو بنویسم...


اتفاقایی که شاید خوب و بد....

اتفاقایی که چندتاشون هنوز تو باورم نیست...

فوت اقا جونم....یکی از هموناست....

اقا جونی که با رفتنش بهم فهموند مرگ چیه...


حوصله ندارم بنویسم...

امتحانای نهایی هم شروع شده و فعلا با توکل به خدا تو این راه قدم گزاشتم...


میخوام نشون بدم که کی هستم.....

من منم...با بچه های مردم فرق دارم...

بچه های مردم هرچی باشن از من کمترن...

دارم به این حرفم ایمان میارم وفقط در حد شعار نمیگم...


خودم باید بخوام...

میتــــــــــــــــــــونم....


محتاج دعای همگی دوستان..

در پناه خدا..

یا علی...

 


اوه راستی ..

1خردد تولد پدر جان عزیزم ...

پیشاپیش تبریــــــــــــــک..

مرسی که همیشه هستی بابا جان عزیز.....

 

 


برچسب‌ها:

چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, | 16:5 | پــَــرَنــد |