خدایا...

شبي خواب ديدم با خدا كنار ساحل قدم ميزنم،رد پاي هردوي ما روي ساحل بود،
وقتي برگشتم و به گذشته نگاه كردم ديدم در موقع سختي تنها يك رد پا كناره ساحل است،
پس به خدا گله كردم وگفتم:خدايا چرا در موقع سخت ي مرا تنها گذشتي،؟ خدا لبخند ي زدو گفت :فرزندم در آن موقع تو بر دوشه من بودي...........

 

درود به همه همراهان این وب.....خیلی وقت که نه ولی یه مدتی هست که اپ نکردم..به هرحال مشکلات زیاده..

 پدر بزرگم سکته مغری کردن و وضیتشون خیلی وخیمه..چون هم بیماری قلبی داشتن و هم دیابت و هم فشار خون بالا....

الان دو هفته هست که تو بیمارستان بستری هستن.....از خدا می خوام اگه ضفاضون نمیده و صلاح نمیدونه لااقل ببرتشون پیش خودش تا این پیرمرد اینقده عزاب نبینه...

ممنونتون میشم اگه براشون دعا کنید.....

 

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است...چه زجری میکشد انکس که انسان است و از  احساس سرشار.....

هنوز یه بار هم ملاقاتشون نرفتم...کی این دلم میخواد احساس پیدا کنه......؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟

 


برچسب‌ها:

شنبه 3 تير 1391برچسب:, | 18:12 | پــَــرَنــد |